شايان دادورشايان دادور، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره

بهترین من

پسر قشنگی که زندگی قشنگ ما رو قشنگ تر کرد

وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ

ببخشید که مطالب پراکندست

اين روزها...

عزيز دلم حرف زدنت كاملاً خوب و عاليه ولي بعضي چيزا هنوز مثل قبله: مسكاك(مسواك) - فدق(فقط) ولي اينقدر شيرين كلمه هاي اشتباهو مي گي كه من دلم نمي ياد سعي در اصلاحشون داشته باشم. گل خوشرنگم دلم تنگ مي شه براي نوزاديت، يه سالگيت، شير خوردنت، پستونكت، دلبريهات. عاشقتم گل نازم. داري بزرگ و بزرگ تر مي شي شيرين تر ميشي. يكي از لذتام شبا لالايي خوندن براته. تو هم حسابي دوست داري. يه روز داشتم جورابتو پات مي كردم يهو گفتي: سارا حقيقتو كامل كن. مي گم: مامان يعني چي ؟ ميگي جورابمو كامل بكش بالا... عليمرداني، حميدرضا و عليرضا دوستاي خيالي اين روزاتن. در ضمن تو ذهنت كلي داستان تخيلي قشنگ داري كه دائماً برا من و بابا تعريف مي كني.   ...
21 آبان 1393

تولد مامان سارا

گل من 9 آبان تولد 34 سالگي من بود. امسال اولين كادو با سليقه خودت و با كمك خاله پريسا برام خريدي . يه شلوار بنفش خيلي خوش رنگ. مرسي مامان كه به يادم بودي. بابا هم سنگ تموم گذاشت. همين طور هم خانواده هامون. خدايا شكرت به خاطر اين همه عزيزان خوبي كه در كنارم دارم. ممنون
10 آبان 1393

این همه عاشق داری ...پرتقال من

قتــــی‌ بـــاد آروم آروم، مـــوتو نــوازش می‌کنه ... طبیعت وجــودتو انـــقدر ستــــایش می‌کنه وقتی‌ که یواشـــکی خواب به سراغِ تــــو میاد ... برای داشتــن چشم ـــای تو خواهش می‌کنه این همه عاشــــق داری، چطور حسودی نکنم ؟! وقتــی‌ شب فقط میــاد، برای خوابیـــدنِ تو ... خورشید از خواب پا می‌شه، تنها واسه دیدنِ تو وقتی‌ که چشمه حریصه، واسه لمسِ تنِ تو ... یـا کـه پیچــک آرزوشــــه، بــشه پیـــراهن تـــو این همه عاشــــق داری، چطور حسودی نکنم ؟! وقتی‌ هــر پـرنده به عشـــقِ تو پــــــرواز می‌کنه ... عشقِ تـو حتی طبیعتو هَــوَس باز می‌کنه وقتی‌ توو...
28 مهر 1393

شايان، ناهيد جون و عمه

بعد از كلي برنامه ريزي ديروز يكشنبه تو با عمه و مامان ناهيد دوباره رفتي شهر موشها. توي سينما به قول خودت تريمانسو خوردي . بعد عمه از فروشگاه آقا بنفشه برات لباس مرد عنكبوتي خريد و شام هم با با رضا اينا رفتيم رستوران ترمه. خلاصه آقا شايان همه عاشقتن و دوست دارن برات هر كاري كه تورو خوشحال كنه انجام بدن. همه شاد و سلامت و خندون باشي زندگي من.
28 مهر 1393

شهر موشها

  عزيزدلم دومين سينمات هم رفتي و كلي ذوق كردي و رقصيدي. ديشب بهت خيلي خوش گذشت. وقتي فيلم تموم شد گفتي كي ميريم خود شهر موشها. مي خواستي از نزديك ببينيشون. شماره 1 اين فيلم من تقريباً هم سن تو بودم. اميد وارم شماره هاي بعديش هم بسازن و تو يه روزي بري با بچه هات ببيني ...
7 مهر 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بهترین من می باشد