شيرين
پسرم از شيرين زبونيهات بگم كه تمومي نداره:
آبدندان(آبنبات)
هوافان(هواپيما)
دائره ُمله( دائره المعارف)
البته درست همه اينا رو بلدي فقط مي خواي مارو سركار بزاري. بهت گفتم شايان آبدندان مي خواي مي گي : نه بگو آبنبات
بهت ميگم: مادر جون ميگي: بله جونم
جديداً تا غذات تموم مي شه ميگي: من غذاهاي مامانمو خيلي دوست دارم
علائق غذاييت: پيازداغ فراوون ، كتلت ، كباب ، فست فود ، آبگوشت ، زرشك پلو
عاشق كتابي اگه بگم حدود 80 جلد كتاب داري دروغ نگفتم. دقتت به كتابات خيلي زياده و همشو چندين بار مامان فريبا و پريسا و من برات خونديم.
يه بار داشتي كتاب عليرضا رو پاره مي كردي خلاصه ... دعواي حسابي اي بر پا شد و سه تايي باهم قهر كرديم. حالا ازون موقع تا حالا تا يه كتابي عليرضا دستش مي گيره مي گي اگه دست بزنم دعوا مي شه؟
وقتي مي خواي كتاب ورق بزني انگشت اشاره دستتو مي زني تو دهنت بعد با دست ديگت كتابو ورق مي زني.
وقتي مي خواي يه چيزي رو نشون بدي مثلا يه عكسي تو كتاب با انگشت وسطي يعني با انگشت بغلي انگشت اشاره نشون مي دي
انشاء الله به زودي كلي عكس مي ذارم برات